این جوان ساده ی شهرستانی چه اهمیتی دارد؟ خودش یا وبلاگش فرقی نمی کند. مهم نیست که او همان روز های اول چندبار (+++) تکلیفش را مشخص کرده بود. مهم نیست چه چیزی نوشته بود که طرف خوشش نیامده (صرفا! نه این که تاب نیاورده باشد!). مهم نیست بقیه ی هم فکران اُمید، درباره ی آن شخص و کارها و افکارش چه می گفتند و چه می گویند. بلکه مهم این است دهانشان را باز کنند و به صورت مُبهم و کُلّی، حرف بزنند. مصادیق مهم نیست. معنا و محدوده و تعریف و مبنا و هزار قید بی مصرف دیگر در منطق و فلسفه و زبان و ادبیات و هر حوزه دیگر از علوم که لابد برای سرگرمی است، مهم نیست. مهم نیست چهارده سال پیش که با شعار "آزادی" میلیون ها نفر را فریب می دادند، منظورشان چه بود. اتفاقا مهم این است که کسی نداند منظورشان چه بود. که وقتی می گوید: آزادی از جان مقدّس ابا عبدالله (ع) هم بهایش بالاتر است، کسی نفهمد که چه گفت. برای همین وقتی مُفتخِرشان امشب جلوی میلیون ها ایرانی پرت و پلا گفت و دروغ بافت و تهمت زد و مثل آن مُفتَخُرشان حتی یک قانون ساده ی مناظره را هم تاب نیاورد و مثل بچه دبستانی های درس از بُر کرده، از حضرت علی (ع) و مقدسات و تاریخ اسلام و انقلاب با دروغ و تحریف و ناجوانمردی خرج کرد، همه شان لالمانی می گیرند . برای این که این ها مهم نیست.
اُمید آهستان مُهم نیست. چه اهمیتی دارد که این شهرستانی یک لا قبا، یک تنه، کار ده تا بلکه ییشتر نهاد و موسسه و صدا و سیما و کوفت و زهرمار دیگر را می کند، اما چند میلیون، نه، چندده میلیون، (شاید هم چندصد میلیون) پول نفت و نان و داروی این ملت دو دستی تقدیم می شود به سر کار علّیه های چند نقطه و همه هم خفقان می گیرند. البته ما خفقان نمی گیریم. مُنتها چون زیاد حال و حوصله نداریم، سر دور و بری هایمان که مدت هاست همین درد ها را فریاد می زنند، فریاد می زنیم. اصلا چه معنی دارد که کسی گیر بدهد به مسائل بی اهمیتی که اصلا مهم نیست ؟!
البته آُمید آهستان مُهم است برای این که تهمت و فُحش بخورد. بگویند پول گرفته و پرونده سازی کرده. برای این چیز ها مُهم است. اما مُهم نیست آنهاکه این همه سال دم از گفتگو و تحمل حرف مُخالف زدند، اقلا به بعضی از سوال هایش جواب بدهند. بلکه می گویند نباید با او حرف زد. او افراطی است. دُگم است. نمی فهمد که. اصلا آدم کُش است. اصلا مگر اُمید و چند تا ساندیس خور دیگر چند نفرند؟ مهم نیستند که. مهم بقیه مردم اند که حدودا هفتاد میلیون نفرند. آمار هم مُهم نیست البته. مهم نیست از "انقلاب" تا "آزادی" چقدر راه است. مهم نیست چند نفر در مسیر از "انقلاب" تا "آزادی" "جا" می گیرند. آخر "میدان آزادی " آن ها خیلی وسیع است. البته آن قدر وسیع نیست که اُمید آهستان در آن جا بگیرد. حتی جا نیست که کسی در آن ساندیس بخورد. بلکه هر کس اطراف "انقلاب" باشد حتما رفته که ساندیس بخورد. برای همین این ها از طرف"انقلاب" نمی روند آزادی. بلکه از یک آدرس دیگر می روند که مسیرش معلوم نیست. همان طور که از اولش معلوم نبود.
اُمید آهستان مُهم نیست. بسته شدن وبلاگش هم مُهم نبود. برای همین خیلی زود رفع شد. باید گذاشت آهستان یک چیز هایی برای خودش بنویسد. کسی کاری ندارد که فلانی، با فلانی که از حرف های آهستان خوشش نمی آید چه رابطه ای دارد. مهم نیست که ماجراها و دسته گُل های که قبلا مُهم نبود، الان به فرهنگ و روز نامه و جاهای غیر مُهم دیگر کشیده است. ما باید اسیر همان بازی "یا این طرفی یا آن طرفی" بشویم که در وسط این بازی، مردم پایمال بشوند و یک عده هم کار خودشان را بکنند.
بله جانم. اصلا این هایی که من گفتم هم مُهم نبود. بگذریم.
کلمات کلیدی:
ساخته شده توسط Rodrigo ترجمه شده
به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ.